خاله شلوغ پلوغ...
سلام عزیزای قشنگم
من رو ببخشید که این مدت نبودم این خاله کار داشته و سرخودش رو اونقدر شلوغ کرده که نرسید بیاد یه دستی به سر این خونه بکشه...
تصمیم گرفتم از این به بعد مطالب مختلف و آموزشی و خاطرات بیشتری بگذارم
بچه ها این هفته کلی با علی . محمد باقر و امیر عباس کلی فوتبال بازی کردیم و خاله چاقالو هم نقش گزارشگر داور و تماشچی رو داشت خیلی خوش گذشت جای همتون خالی بود
اینم چندتا عضو جدید خونمون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی