خاله بانو عاشق همه بچه هاست...

مامان جون...

سلام خدای مهربون سلام عزیزای خوبم  امشب یکی از بدترین شب عمر خالست آخه مامان جون مریض و توی بیمارستان بستری... دکتر تشخیص یه بیماری سخت رو داده فعلا فقط مشکوک شدن فردا جواب نهایی میاد دعا کنید جسم بیمار مامان جون بیشتر از این اذیت نشه و زود تر خوب بشه و بیاد پیشمون... فعلا فقط من و باباجان میدونیم و باباجان گفته من فعلا به کسی نگم تا مطمئن بشیم بعد دعا کنید خدا بهمون کمک کنه امشب به اندازه سالها اشک ریختم و به خدا التماس کردم ولی شما با دلهای پاکتون و دستهای مهربونتون دست به دامن خدا بشید و شفای همه مریض ها و مامان جون رو بگیرید... ...
3 اسفند 1390

خاله ی مریض...

بچه ها جونم خاله حسابی مریض شده یعنی سرما خورده دعا کنید زودتر خوب بشه بیاد یه دستی به اینجا بکشه ایشالا که شما عشقای من همیشه سالم و سلامت باشید از همه عزیزایی هم که میان و پیام میگذارن ازشون ممنون هستم و لطف دارن... ...
23 بهمن 1390

خاله شلوغ پلوغ...

سلام عزیزای قشنگم من رو ببخشید که این مدت نبودم این خاله کار داشته و سرخودش رو اونقدر شلوغ کرده که نرسید بیاد یه دستی به سر این خونه بکشه... تصمیم گرفتم از این به بعد مطالب مختلف و آموزشی و خاطرات بیشتری بگذارم بچه ها این هفته کلی با علی . محمد باقر و امیر عباس کلی فوتبال بازی کردیم و خاله چاقالو هم نقش گزارشگر داور و تماشچی رو داشت خیلی خوش گذشت جای همتون خالی بود اینم چندتا عضو جدید خونمون   ...
14 بهمن 1390

بد قول ها...

بچه ها من نمیدونم چرا این مامان بابا ها و خاله عمه ها اینقدر بی معرفتن حتی یه عکس هم برای خاله ارسال نکردن یادتون باشه بعدا بهشون بگید هااااااااا حالا منم یه چند تا عکس میزارم از نی نی های گذشته و الان ...
20 دی 1390

بچه های دیروز...

بچه ها این دوتا آقا کوچولو الان دیگه برای خودشون مرد شدن  چقدر زود میگذره دنیا خوشبحالتون که اینقدر شاد و خوبید...     ...
14 دی 1390